کلمات فرهنگ معین - صفحه 19
- خُم
- خیره کش
- خیول
- داء
- داخل
- دادرس
- دادگستر
- دادگستری
- دارالغرور
- دارالقرار
- دارالملک
- دارحلقه
- داشت
- داغدیده
- داماد
- دامنگیر
- دامپروری
- دامگاه
- دانی
- دای
- دایب
- دایره زنگی
- دایگانی
- دایگی
- دبز
- دخنه
- دخو
- در باز کن
- درا
- درازا
- درازگوش
- دربه در
- دربهدر
- درخانه
- درختکاری
- دردی
- درشت خو
- درغم
- درن
- درو نه
- درودگری
- درگذشت
- دریادار
- دریغا
- دس
- دست مردی
- دست کج
- دستاس
- دستان
- دسترس
- دسترنج
- دستوار
- دستگیر
- دستیابی
- دستینه
- دسه
- دسی متر
- دعی
- دغلی
- دفین
- دل تنگ
- دل خراش
- دل خواه
- دل و دماغ
- دل کشیدن
- دل کندن
- دلار
- دلارا
- دلازار
- دلاور
- دلب
- دلبری
- دلبسته
- دلتا
- دلخراش
- دلخسته
- دلخوشی
- دلدل
- دلریش
- دلسرد
- دلمرده
- دم بخت
- دم بر زدن
- دم سرد
- دم کرده
- دم کل
- دمادم
- دمیدن
- دنبالچه
- دندان مزد
- دندانپزشکی
- دنیاوی
- دنیی
- ده دلی
- دهاقین
- دهستان
- دهش
- دهقنت
- دهل زن
- دهلیزی
- دهم
- دهمین
- دهنه
- دو تا
- دو پهلو
- دوئل
- دواج
- دواعی
- دوالک باز
- دوانه
- دوبال
- دوبرجی
- دوبلاژ
- دوخاتون
- دودلی
- دور نما
- دورباش
- دورنما
- دوری
- دوس
- دوست دار
- دوستگان
- دوشین
- دولتخواه
- دولتمند
- دولتی
- دومینو
- دوگاه
- دویدن
- ديار
- دِ
- دچار
- دژآگاه
- دک
- دکترین
- دگمه
- دی به مهر
- دی
- دیباجه
- دیدن
- دیرند
- دیم
- دیمی
- دین دار
- دینام
- دینه
- دیپلم
- دیپلمات
- دیپلماتیک
- دیپلماسی
- دیپورت
- دیگ جوش
- دیگچه
- ذا
- ذابه
- ذات البروج
- ذایق
- ذخر
- ذراری
- ذراع
- ذرخش
- ذروه
- ذریعه
- ذریه
- ذقن
- ذل
- ذلیلی
- ذمی
- ذنوب
- ذهنی
- ذهنیت
- ذوات
- ذوالجلال
- ذوالمن
- ذوالنور
- ذکاوت
- ذکور
- ر
- رأفت
- رأی العین
- رأی
- رئیس جمهور
- رئیس
- رئیسجمهور
- رائي
- رابع
- راتب
- راجح
- راجه
- راحت باش
- رادی
- رادیوگرافی
- رازی
- راس
- راست بین
- راست کردن
- راسخ
- راضی
- راعی
- راقم
- راقی
- رام
- رامح
- رامی
- راند
- راندمان
- راننده
- راه نشین
- راه گیر
- راهبه
- راهرو
- راهنمون
- راهنورد
- راهوی
- راهگذار
- راهی
- راویه
- راژ
- راک
- راگو
- رایت
- رایج
- رایحه
- رایزنی
- رایش
- ربانی
- ربح
- ربض
- ربط
- ربه
- ربوب
- ربوبی
- ربوده
- رت
- رث
- رج
- رجاء
- رجس
- رجع
- رجل
- رحا
- رحال
- رحب
- رحبه
- رحی
- رخ فروز
- رخت شو
- رخت کن
- رخش
- رخص
- رخنه
- رخو
- رخیم
- رد زدن
- رد شدن
- رداء
- رداس
- ردف
- ردم
- ردي
- ردی
- ردیف
- رذیل
- رزبن
- رزد
- رزم زن
- رزمه
- رزمگه
- رزمی
- رزنانس
- رزیدن
- رزیدنت
- رزیستانس
- رساندن
- رسایل
- رستاد
- رستنی
- رسخ
- رسما
- رسماً
- رسمیت
- رسوم
- رسید
- رسیده
- رسیدگی
- رشاش
- رشت
- رشته پلو
- رشتی
- رشد
- رشن
- رصاص
- رصد
- رضا دادن
- رضایت نامه
- رضع
- رعات
- رعایا
- رعب
- رعونت
- رعی
- رغ
- رغم
- رفات
- رفاق
- رفاقت
- رفد
- رفرم
- رفض
- رقاع
- رقبات
- رقوم
- ركز
- رماح
- رمانس
- رمانی
- رمایه
- رمد
- رمس
- رمش
- رمق
- رمه
- رنب
- رنج بردن
- رنج
- رنجبر
- رنجش
- رنجور
- رنجیدن
- رنجیده
- رنج
- رنده
- رنگ به رنگ
- رنگ رنگ
- رنگ پریده
- رنگرز
- رنگریز
- رنگینکمان
- رنین
- ره آورد
- ره گو
- رهاب
- رهاندن
- رهاوی
- رهبت
- رهبر
- رهبری
- رهروی
- رهزن
- رهزنی
- رهن
- رهنمونی
- رهو
- رهوار
- رهگذار
- رهگیر
- رهیدن
- رهین
- رو به راه
- روابط
- رواج
- روادید
- روان پزشک
- روایی
- روبل
- روحانی
- رودبار
- رودل
- روز ماه
- روز پسین
- روزانه
- روزبان
- روزبه
- روزشمار
- روزمره
- روزنامه
- روزگار رفته
- روزینه
- روستایی
- روسیاه
- روشان
- روشن بین
- روشناس
- روشناسی
- روشندلی
- روشنفکر
- روع
- روغ
- روفتن
- روم
- رومی خو
- رومی
- رون
- روند
- رونق
- رونوشت
- روپوش
- روژ
- روکار
- روگردان
- روی آوردن
- روی برتافتن
- روی هم رفته
- روی هم
- روی گردان
- روی گشاده
- روی
- رویاروی
- روین
- رویی
- ري
- ريح
- ريز
- رُ
- رچک
- رژه
- رکاب
- رکاکت
- رکز
- رکعت
- رکلام
- رکن
- رکو
- رکود
- رکوع
- رکیب
- رکیه
- رکیک
- رگ کردن
- رگل
- رگلاتور
- رگه
- رگو
- ریاح
- ریاحین
- ریاست
- ریاض
- ریب
- ریث
- ریح
- ریخ
- ریخت
- ریخته گر
- ریختهگر
- ریختگی
- ریده
- ریز
- ریستن
- ریسک
- ریسیدن
- ریشخند
- ریشو
- ریع کردن
- ریغ
- ریغو
- ریل
- رین
- رینگ
- ریوه
- ریژ
- زابل
- زاج
- زاجر
- زادروز
- زار زار
- زار و نزار
- زارنده
- زاره
- زاری
- زاستر
- زافه
- زالی
- زانی
- زانیه
- زاو
- زایده
- زایش
- زباله
- زبان باز
- زبان بستن
- زبان دراز
- زباندان
- زبانی
- زبانیه
- زبانآور
- زبانشناسی
- زبر
- زبردستی
- زبونی
- زبیب
- زجاجه
- زجه
- زحام
- زحف
- زخار
- زخمی
- زدر
- زدودن
- زر
- زراعت
- زرافشان
- زرافشانی
- زراق
- زراه
- زرت
- زردرویی
- زردشتی
- زردفام
- زرده
- زردک
- زرع
- زرفشان
- زرق
- زرنگ
- زره پوش
- زرک
- زرکش
- زریر
- زریون
- زشتی
- زعر
- زفان
- زفت
- زفیر
- زق
- زقوم
- زل
- زلات
- زلازل
- زلالی
- زلل
- زمار
- زمامداری
- زمانه
- زمان
- زمر
- زمردین
- زمن
- زمهریر
- زمین خیز
- زمین دار
- زمینه
- زمین
- زن بابا
- زن بر
- زن به مزد
- زن سالاری
- زناج
- زنبر
- زنبری
- زنبوره
- زنبوری
- زنبیل
- زنج
- زنجی
- زنجیره
- زندانی
- زنده
- زندگانی
- زننده
- زنهاری
- زنگ
- زنگی
- زه گرفته
- زهاب
- زهاد
- زهار
- زهمت
- زهک
- زهکشی
- زهگیر
- زه
- زوار
- زوان
- زوایا
- زوجه
- رفراندوم
- زخ
- زندقه
- زورآزما
- زورآزمایی
- زورآور
- زورآوری
- زورقی
- زوش
- زوفا
- زوم
- زون
- زویج
- زَر
- زِر
- زکات
- زکان
- زکند
- زی
- زیاد
- زیان
- زیبق
- زیت
- زیتونی