فرهنگ معین - صفحه 18
- تقدمه
- زبان بند
- مأمول
- شجن
- اگورگر
- تخیل
- ابتلال
- ابحر
- افگار
- تن تن
- تاول
- محاضر
- اضاعت
- داده
- انبه
- تذکره
- مقنن
- رنگ وا رنگ
- فریسه
- کلنجار
- توج
- سبزپری
- صمیم
- آورنجن
- دلباخته
- انبجات
- ترکمون زدن
- زنهاری
- تفسه
- اشتالنگ
- پشتک وارو
- آفتابی شدن
- تار شدن
- تفرس
- تارو
- دردناک
- ایه
- پنج شاخ
- ترصیع
- دستمال
- مرصع خوانی
- بسته بندی
- غمزده
- کرور
- تشویر
- دررفتن
- اتمام
- گریغ
- بی بها
- فرهنگ نویسی
- ثمانین
- تابخانه
- تنگدست
- قایم موشک
- لیله الاسری
- شیذر
- شهباء
- لگام گسیخته
- بدهکاری
- مقررات