فرهنگ فارسی - صفحه 1449
- خرده انگشت
- خرده برنج
- خرده پول
- خرقه سوختن
- خرمن خانه
- خرمن ده
- خرمن پا
- خروس دورگه
- خروش امدن
- خرک زمین
- خریدار شدن
- خز اباد
- خزینه داری
- خس الحمار
- خسته بندی
- خسته جگری
- خسته خر
- خسته و مرده
- خسرو زرین عطا
- خسرو گرجی
- خشم الود
- خشم جت
- خشک ریشه
- خشک عبارت
- خصم تاز
- خضر تیره
- خط بر اب کشیدن
- خط بر رخسار بستن
- خط بر قبر کشیدن
- خط بندگی سپردن
- خط سازی
- خط سامیا
- خط سپهر
- خط و کیل کشیدن
- خط پنجه
- خط کاسه گر
- خطابه پائین
- خفت کردن
- خفته سیار
- خفیر کردن
- خفیف و خوار
- خفیف و دفیف
- خل زیت
- خلاف نفس الامر
- خلاف وعده کردن
- خلت اباد
- خلج نو
- خلد مکان
- خلع روح
- خلعت خانه
- خلق پوش
- خلق گونه
- خلیده جگر
- خلیفه نشین
- خلیل اباد
- خم زدن
- خم سنگینه
- خم ندادن
- خم پرورد
- خم گوشه