فرهنگ فارسی - صفحه 1236
- خلل انداز
- خلل دماغ
- خلل یافتن
- خلیج بربری
- خلیج مصر
- خلیفه اباد
- خلیفه قشلاق
- خلیل سرا
- خلیل گرد
- خم اندرخم
- خم بستن
- خم خوردن
- خم سینی
- خم مهره
- خم ناپذیر
- خم نهر
- خم پذیری
- خم گوش
- خمار باقی
- خمار شکستن
- خمار کردن
- خمار گشا
- خمود و خمول
- خموش کردن
- خموش گشتن
- خمپاره چی
- خمیر صابون
- خمیر کنده
- خنب و خنبره
- خنج خنج
- خنجر خوردن
- خندق زدن
- خنده اور
- خنده اوری
- خنده جفت کردن
- خنده خیز
- خنده داشتن
- خنده ریش
- خنده گرفتن
- خنس و فنس
- خنک اب
- خنکی کردن
- خنگ بور
- خنگ شب اهنگ
- خنگ شر
- خنگ و خرف
- خنگ کردن
- خنیاگر سپهر
- خنیاگر فلک
- خنیاگر چرخ
- خهی خهی
- خو کردگی
- خو کننده
- خواب اشفته
- خواب الود
- خواب الوده
- خواب الودگی
- خواب الودی
- خواب اور
- خواب بریدن