لغت نامه دهخدا - صفحه 83
- ذیوسقوریذس
- زشتن
- طواف صدر
- مئثب
- مجالطه
- گز خوانسار
- ماکسیمس
- چشم شوی
- کوکده
- خطرات الوسمی
- بازپس ترین
- اخاوه
- دم زن
- ورزندگی
- تبغل
- امهات سفلی
- شریفیه
- هاری اباد
- عایره
- بسمله
- فلا
- خیررود کنار
- ابرقویه
- تجنیس
- اوام
- استسلام
- امدن
- فافایس
- فسیدس
- امیدوار کردن
- بختاق
- هیب
- لغاط
- درگاه قلی
- رستم عباسی
- هفت اباد
- پیر و کور
- راه پذیر
- معجور
- تریامان
- کامبیازو
- بودقه
- تبتیت
- استجبال
- قاضی مسیح الدین
- واهلیدن
- دعکه
- انتقال کردن
- واسطه القلاده
- راه نوردی
- نجف اباد بالا
- درم جوی
- بتیراء
- خثعمه
- تنگوت
- واثله
- عواتق
- انارمشکو
- قاطر
- زبوده