فرهنگ فارسی - صفحه 890
- اشک لعلی
- اشک مصیبت
- اشک چکیدن
- اشک کوه
- اشک گلگون
- اشک یتیمی
- اشکباری
- اشکستان
- اشکسته بند
- اشکسته
- اشکش
- اشکلک
- اشکنوان
- اشکنک
- اشکو
- اشکور سفلی
- اشکور علیا
- اشکور
- اشکول
- اشکوه
- اشیر
- اصبعین
- اصحاب تجرید
- اصحاب تواریخ
- اصحاب جبر
- اصحاب جنت
- اصحاب دعوی
- اصحاب دولت
- اصحاب دیوان
- اصحاب عقبه
- اصحاب عقل
- اصحاب علی
- اصحاب موسی
- اصحاب میمنه
- اصحاب نجوم
- اصحاب وحی
- اصرار و ابرام
- اصرم
- اصطفن
- اصطفی
- اصطلخ
- اصف
- اصفا
- اصفاهان
- اصفهانک
- اصفهک
- اصفیا
- اصل استوار
- اصل امهات
- اصل حیا
- اصل و فرع
- اصل و نسب
- اصل پاک
- اصل چهار
- اصل کار
- اصلاح سر
- اصلاح شدن
- اصلاح صورت
- اصلاح نمودن
- اصلاح پذیر