کلمات لغت نامه دهخدا - صفحه 25
- دامگاه
- دانست
- دانمارکی
- دانی
- دانیا
- دای
- دایره زنگی
- دایگانی
- دایگی
- دبار
- دبز
- دبیره
- دخنه
- دخو
- در باز کن
- درا
- درازا
- درازگوش
- دراکم
- درباب
- دربدری
- درجمله
- درخانه
- درختکاری
- دردی
- درزمان
- درستکاری
- درشت خو
- درشم
- درشکن
- درطلب
- درغم
- درن
- درهمه
- درو نه
- درواقع
- درودگری
- دروغی
- درگذشت
- درگل
- دریادار
- دریاسالاری
- دریافت کردن
- دریای خزر
- دریای مازندران
- دریای نیل
- دریایی
- دریغا
- دس
- دست مردی
- دست کج
- دستاس
- دستان
- دستانه
- دستر
- دسترس
- دسترسی
- دسترنج
- دستفروشی
- دستوار
- دستوره
- دستگیر
- دستیابی
- دستینه
- دسه
- دسی متر
- دشمان
- دعا کردن
- دعی
- دغلی
- دفاع کردن
- دفترداری
- دفین
- دل تنگ
- دل خراش
- دل خواه
- دل پاک
- دل کشیدن
- دل کندن
- دلار
- دلارا
- دلازار
- دلاور
- دلب
- دلبری
- دلبسته
- دلتا
- دلجوئی
- دلخراش
- دلخسته
- دلخوشی
- دلدل
- دلربائی
- دلریش
- دلسرد
- دلسوزی
- دلشکسته
- دلفریبی
- دلفی
- دلمرده
- دلپذیری
- دلچسب
- دلگیر
- دلیله
- دلشکسته
- دم سرد
- دم کرده
- دم کل
- دماخ
- دمادم
- دماغی
- دمکراسی
- دمیدن
- دنبالچه
- دندان مزد
- دندانپزشکی
- دنیاوی
- دنیاپرست
- دنیوی
- دنیی
- ده دلی
- دهاقین
- دهستان
- دهش
- دهقنت
- دهل زن
- دهلیزی
- دهم
- دهمین
- دهنه
- دهک
- دو تا
- دو پهلو
- دوئل
- دواج
- دوازدهمی
- دواعی
- دوالک باز
- دوانه
- دوبال
- دوبرجی
- دوبلاژ
- دوخته
- دود کردن
- دودخان
- دودلی
- دودکردن
- دور نما
- دورباش
- دوربینی
- دورنما
- دورنگی
- دوروئی
- دوری
- دوزنده
- دوزی
- دوس
- دوست دار
- دوستار
- دوستاری
- دوستان
- دوستگان
- دوستی
- دوشین
- دولابی
- دولت سرا
- دولتخواه
- دولتمند
- دولتی
- دومی
- دوندگی
- دونیم
- دوه
- دوپا
- دوگانگی
- دوگاه
- دویدن
- ديار
- دِ
- دچار
- دژآگاه
- دک
- دکتری
- دکترین
- دگ
- دگر
- دگرگونی
- دگل
- دگمه
- دی
- دیاپازن
- دیباجه
- دیدبان
- دیدبانی
- دیدن
- دیدنی
- دیر کهن
- دیرانه
- دیرباور
- دیرند
- دیرپا
- دیم
- دیمی
- دین دار
- دینام
- دینان
- دینه
- دیواری
- دیوانه شدن
- دیوی
- دیپلم
- دیپلمات
- دیپلماتیک
- دیپلماسی
- دیکتاتوری
- دیکنز
- دیگ جوش
- دیگران
- دیگچه
- ذا
- ذات البروج
- ذخر
- ذراری
- ذراع
- ذرب
- ذرخش
- ذریعه
- ذقن
- ذل
- ذلیلی
- ذمی
- ذنوب
- ذهنی
- ذوات
- ذوالجلال
- ذوالمن
- ذوالنور
- ذُوا
- ذکاوت
- ذکور
- ر
- رأفت
- رأی العین
- رأی دادن
- رأی
- رئال
- رئیس
- رابع
- راتب
- راجح
- راجعه
- راجه
- راحت باش
- رادان
- رادمردی
- رادی
- رادیوگرافی
- رازدان
- رازی
- راس
- راست بین
- راست کردن
- راستکار
- راستگوئی
- راسخ
- راسی
- راضی
- راعی
- راقم
- راقی
- رال
- رام
- رامح
- رامی
- راندمان
- راننده
- رانک
- رانکا
- رانگی
- رانی
- راه نشین
- راه گیر
- راهبه
- راهرو
- راهنمون
- راهنورد
- راهواری
- راهوی
- راهگذار
- راهی
- راور
- راویه
- راک
- راکا
- رای گرفتن
- رایت
- رایج
- رایحه
- رایزنی
- رایش
- رایگانی
- ربابی
- ربانی
- ربای
- ربح
- ربض
- ربط
- ربه
- ربوب
- ربوبی
- ربوده
- رت
- رث
- رج
- رجاء
- رجحان دادن
- رجس
- رجع
- رجل
- رجوعی
- رحا
- رحال
- رحب
- رحبه
- رحی
- رخ دادن
- رخ فروز
- رخت شو
- رخت کن
- رختشوی
- رخش
- رخص
- رخنه
- رخو
- رخیم
- رد زدن
- رد شدن
- رداء
- رداس
- ردف
- ردم
- ردو
- ردي
- ردی
- ردیف
- رذیل
- رزبن
- رزد
- رزم خواه
- رزم زن
- رزمخواه
- رزمه
- رزمگه
- رزمی
- رزی
- رزیدن
- رزینی
- رساندن
- رسانی
- رسایل
- رستاد
- رستنی
- رسخ
- رسما
- رسماً
- رسمیت
- رسوائی
- رسوم
- رسید
- رسیدنی
- رسیده
- رسیدگی
- رشاش
- رشت
- رشتی
- رشد
- رشن
- رصاص
- رصد
- رضا دادن
- رضاء
- رضامندی
- رضع
- رضویه
- رطلی
- رعات
- رعایا
- رعب
- رعونت
- رعی
- رعیتی
- رغ
- رغم
- رفات
- رفاق
- رفاقت
- رفت
- رفد
- رفرم
- رفض
- رفل
- رقاصی
- رقاع
- رقبات
- رقوم
- ركز
- رماح
- رمانی
- رمایه
- رمد
- رمس
- رمش
- رمق
- رمه
- رمو
- رمیدگی
- رنب
- رنج بردن
- رنج
- رنجاندن
- رنجاننده
- رنجبر
- رنجش
- رنجور
- رنجوری
- رنجیدن
- رنجیده
- رنج
- رنده
- رنگ رنگ
- رنگ پریده
- رنگرز
- رنگریز
- رنگی
- رنگینکمان
- رنگساز
- رنین
- ره آورد
- ره نامه
- رهاب
- رهاندن
- رهاوی
- رهبت
- رهبر
- رهبری
- رهروی
- رهزن
- رهزنی
- رهن
- رهنمای
- رهنمونی
- رهو
- رهوار
- رهگذار
- رهگیر
- رهی ه
- رهیدن
- رهیده
- رهین
- روائی
- روابط
- رواج
- روادید
- روان پزشک
- روانبخش
- روانکاو
- روایات
- روایی
- روبرو
- روبروی
- روبل
- روبنده
- روبی
- روحانی
- روحانیان
- روحانیون
- رودار
- رودبار
- رودل
- رودی
- روز خوش
- روز ماه
- روز پسین
- روزانه
- روزبان
- روزبه
- روزشمار
- روزمره
- روزنامه
- روزنامهنگار
- روزینه
- روسازی
- روستایی
- روسفیدی
- روسی
- روسیاه
- روشان
- روشن بین
- روشناس
- روشناسی
- روشندلی
- روشنفکر
- روشنک
- روشنی
- روع
- روغ
- روغنی
- روفتن
- روفته
- روم
- رومه
- رومی
- رون
- روند
- رونق
- رونوشت
- روه
- روپوش
- روژ
- روکار
- روگردان
- روی آوردن
- روی برتافتن
- روی هم رفته
- روی هم
- روی گردان
- روی گشاده
- روی
- رویاروی
- رویدادن
- روین
- روینده
- رویگردانی
- رویی
- ري
- ريح
- ريز
- رُ
- رچک
- رژه
- رکاب
- رکاکت
- رکز
- رکعت
- رکلام
- رکن
- رکو
- رکود
- رکوع
- رکیب
- رکیه
- رکیک
- رگلاتور
- رگه
- رگو
- ریاح
- ریاحین
- ریاست
- ریاض
- ریب
- ریث
- ریح
- ریخ
- ریخت
- ریخته گر
- ریختهگر
- ریختگی
- ریده
- ریز
- ریزان
- ریزنده
- ریستن
- ریسیدن
- ریشخند
- ریشو
- ریشی
- ریع کردن
- ریغ
- ریغو
- ریل
- ریم سین
- رین
- رینگ
- ریوه
- ریژ
- ریک
- زا
- زابل
- زابلستان
- زاج
- زاجر
- زادو
- زادگان
- زادگی
- زادی
- زار زار
- زار و نزار
- زارنده
- زاره
- زاری