لغت نامه دهخدا - صفحه 168
- بی خبر
- بفریاد رسیدن
- شارسان
- اقتر
- مرگه سر
- غیدقه
- مالیده شدن
- خورشیدان
- وندر
- ابوالمضاء
- خونسار
- دباغان
- نازیل
- آتشزا
- محمل گشادن
- صرافخانه
- یوزبند
- تنزیه
- موحف
- خمت
- اندایشگر
- پیرانه سری
- کمنی
- سرکه با
- کشتگر
- زیبا نگار
- خامسان
- وارستگی
- زنگیانه
- حریثی
- حزم الضباب
- عنان تاز
- شخول
- بیل زدن
- جوش خوردن
- جا خوردن
- قهقرا
- شاه بابا اصفهان
- مشکین زلف
- قلیه خوار
- فروتابیدن
- گوالیدنی
- ثطف
- غشت
- ابام
- گنداور
- استجمال
- شنعفه
- استیزاء
- تحصیل کردن
- نبیذ
- مرغ زبانک
- لاندن
- چم اب
- سخره کردن
- سلاح خانه
- ترامس
- وشناد
- ول زبان
- حروف عله