فرهنگ فارسی - صفحه 29
- فرزین بند
- برمنشی
- جاپیچ
- خیالستان
- خنادق
- گل فریز
- دگرگونه شدن
- منثار
- بهره ور
- فریور
- آتشخان
- عصرانه
- آرامکردن
- بور طخیله
- سلیمان وار
- طهفه
- یک رسیدن
- پیرجمال
- چیز دار
- ژند
- سبب ساختن
- جفت گیری
- همبالین
- گونه سرخ
- حسین طلائی
- بیصاحب
- تجاهر
- عالی همتی
- استنکاح
- گذرانده
- قاضی وهب
- عاقبه
- تصرف داشتن
- هروم
- بیرون انداختن
- خطدار
- ذی حق
- انکاف
- قلعه تل
- جوخی
- سپهبد
- دساسی
- صفا زدن
- رجحان دادن
- صرع زده
- مزاجی
- پینه کاری
- سنگ فرسای
- پیرمحمد اول
- درویستی
- کاردیر هرمز
- ردیع
- تسابق
- ابریشم بها
- روبروی
- بزبان
- پچ پچ کردن
- بکار امده
- هم چشم
- تهتو