فرهنگ فارسی - صفحه 1469
- کباب کشیدن
- کبر نمودن
- کبود دشت
- کبودجامه شدن
- کبک و روباه
- کبک وش
- کبک گر
- کت بینی
- کتک کاری کردن
- کثیف رای
- کج انداز
- کج بصیرت
- کج فکری
- کج و لوس شدن
- کج و لوس
- کج پسندی
- کج چشمی
- کخ کخ کردن
- کدخدا کردن
- کرامت دستگاه
- کرایه ای
- کرشمه داری
- کرشمه ریزی
- کرشمه سنج
- کره گرفتن
- کسر گذاشتن
- کش رفتار
- کش کش کردن
- کشاله کردن
- کشت اب
- کشتی سازی
- کشتی گر
- کشش کردن
- کشور خدیو
- کشور گیر
- کشیده ریش
- کعب عمر
- کف الاسد
- کف سپید
- کف مریم
- کل مکل
- کلاغ زنان
- کلان سر
- کلاه شیطان
- کلته دم
- کلنگ دار
- کلنگ زدن
- کله بند
- کله ماهی خور
- کلوخ کوب
- کلون بسته
- کلیج دک
- کم امدن
- کم سال
- کم صلا
- کمان کشیدن
- کمانچه زن
- کمر خنجر
- کمر در کمر
- کمر رخت