فرهنگ فارسی - صفحه 1337
- چاک دادن
- چاک ران
- چاک رود
- چاک و چیل
- چاک پشت
- چاک چاک شدن
- چاکری کردن
- چاکری گج
- چای دره
- چای صاف کن
- چای چی
- چتر ابنوس
- چتر بارانی
- چتر در چتر کشیدن
- چتر زدن
- چتر مار
- چتر نور
- چخ چخی
- چخماق تپه
- چخماق دره
- چخماق زدن
- چراغ اسمانی
- چراغ اسیا
- چراغ افسرده
- چراغ الله
- چراغ اه
- چراغ بادی
- چراغ باران
- چراغ بازی
- چراغ برافروختن
- چراغ بره
- چراغ بی مید
- چراغ تپه
- چراغ جهانتاب
- چراغ خواب
- چراغ داشتن
- چراغ دستی
- چراغ رفتن
- چراغ روغن چراغی
- چراغ گرفتن
- چراغ گل کردن
- چراغان کردن
- چرب بالا
- چرب دادن
- چرب داشتن
- چرب زبانی کردن
- چرب سخنی
- چرب غذا
- چربی کردن
- چرت و پرت کردن
- چرت چرت
- چرخ ابنوس
- چرخ ابگون
- چرخ اسیا
- چرخ بخار
- چرخ جوراب بافی
- چرخ نشین
- چرخ پنبه ریسی
- چرخ کوزه گری
- چرخ گرداندن