فرهنگ فارسی - صفحه 1339
- چشم سرخ کردن
- چشم سیاه کردن
- چشم سیل زن
- چشم شور داشتن
- چشم عریان
- چشم ودل سیر
- چشم وگوش بسته
- چشم پیش گرفتن
- چشم چرانی کردن
- چشم کردن
- چشم گرم ساختن
- چشم یاری داشتن
- چشمان شاه
- چشمه ادینه
- چشمه افتاب
- چشمه بار
- چشمه باران
- چشمه جوهر
- چشمه حبیب
- چشمه خاتون
- چشمه خانی
- چشمه دره دزد
- چشمه رج
- چشمه زن
- چشمه سادات
- چشمه سرد
- چشمه سفلی
- چشمه شاه جوب
- چشمه شوق
- چشمه طلا
- چشمه عاشق
- چشمه غریب
- چشمه غلام ویس
- چشمه غلام
- چشمه قط
- چشمه مادی
- چشمه مراد
- چشمه مروارید
- چشمه ملک
- چشمه میر علی
- چشمه نقل
- چشمه ولد
- چشمه ٔ راج محل
- چشمه ٔ عراق عجم
- چشمه ٔ چمن شاهی
- چشمه کاه
- چشمه کش
- چشمه گان
- چشمه گاه
- چشمه گز
- چشمه گچ
- چشمه گیلاس
- چشمهای پرده
- چشمک کردن
- چغ غری
- چغانه زن
- چفت و بند
- چفت پایه
- چقاکبود نقد علی
- چقندر اب