لغت نامه دهخدا - صفحه 96
- جزٔجزء کردن
- خفخوف
- کتکار
- دور درافتادن
- پاک اعتقاد
- محجب
- انبلس اغریا
- لوس کردن
- خوش معاملگی
- کلیاوه
- گردنکشی کردن
- دلایر بالا
- چران
- کهن کیاده
- دائره ٔ عروضی
- دیش پولی
- ابراهیم بن سنان
- خدیجه الست
- رابنان
- زارهشت
- ابو حمیضه
- قابل ارتجاع
- ملفتا
- بریشم
- طاهر دبیر
- افعیعام
- هپروت
- هنیز
- نوزا
- ننگ و نکبت
- زشتی کردن
- ابریزش
- غلت دادن
- خط نبطی
- لبوس
- کاله جوش
- کابرات
- تیراه
- گنور
- ایل نشین
- لاکنو
- تلاله
- لیوادیا
- طبر
- مصطرع
- توبله
- ودع
- جهان خوش
- رواندوز
- صندوق ساز
- نیم دینار
- دره پلوتپه
- اسبست
- چم تنگ
- ملیبه
- خم زلف
- قومانیطس
- روضه گاه
- شل و شفته
- لیی