لغت نامه دهخدا - صفحه 446
- انتقامجو
- انتهاج
- انثلام
- انجاء
- انجاب
- انجال
- انخساف
- انداختنی
- اندازنده
- اندام دادن
- اندایش
- اندخس
- اندمال
- اندوختنی
- اندي
- اندیشه بردن
- اندیشه داشتن
- اندیه
- انزعاج
- انزواء
- انساء
- انسلاخ
- انشار
- انشایی
- انشراح
- انصات
- انصافاً
- انطلاق
- انطماس
- انعدام
- انفراج
- انفست
- انفطار
- انفلاق
- انفکاک
- انقال
- انقضاض
- انقلابین
- انقلاع
- انهاب
- انهاض
- انژکسیون
- انکساف
- انگاشتنی
- انگبینه
- انگشت نگاری
- انگشت پیچ
- انگشت کش
- انگشتو
- انگم
- انگورک
- انگیزنده
- انیران
- انیسون
- انیلین
- اهمال کردن
- اهناء
- اواخی
- اواصر
- اوحال