پیل که

لغت نامه دهخدا

پیل که. [ ک ِ ] ( اِخ ) دهی کوچک از دهستان کشور بخش پاپی شهرستان خرم آباد واقع در 45 هزارگزی جنوب باختری ایستگاه راه آهن سپید دشت و 12 هزارگزی باختر ایستگاه کشور، دارای 36 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی کوچکی از دهستان کشور بخش پاپی شهرستان خرم آباد

جمله سازی با پیل که

اگر خود اگر گرز و خفتانش پیل کشیدی، نبردی فزون از دو میل
مادر آن پیل‌بچگان کین کشد پیل بچه‌خواره را کیفر کشد
بر سایهٔ پیکانش برد سجده ز بس عز شیر سیه و پیل سپید از صف پیکار
پیل بیشاپ معتقد بود که ایده‌های فیتزجرالد به‌مانند کاردستی‌های مبتدیانهٔ کودکانه است که سروصدا دارند اما خیلی زود محو می‌شوند. فیتزجرالد عادت داشت که از آثارش انتقاد کند، نمی‌توانست در نویسندگی منضبط باشد و علی‌رغم فروش بالای آثارش، به‌دلیل ولخرجی به‌دنبال درآمد بیشتر بود..
در هند قرون وسطی، شیعیان و سنی ها محرم را با هم گرامی داشتند. پیلی سارت، یک تاجر هلندی که بین سالهای ۱۶۲۰ تا ۱۶۲۷ میلادی در آگره زندگی می کرد، روایتی از بزرگداشت محرم در زمان جهانگیر شاه را به شرح زیر ارائه می دهد:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نخود فال نخود فال جذب فال جذب