ذو الخمس

لغت نامه دهخدا

ذوالخمس. [ ذُل ْ خ َ ] ( ع اِ مرکب ) اصطلاح موسیقی است.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنست که در پنج نعمه افتد و بعبارت دیگر فاصله پنجم درست است.
اصطلاحی موسیقی است.

دانشنامه آزاد فارسی

ذُو الخَمس
اصطلاحی در موسیقی قدیم ایران که برای فاصلۀ پنجم به کار می رفت. علینقی وزیری در کتاب موسیقی نظری آورده است: «در موسیقی ایران اگر گام را به آن معنی که امروز در موسیقی اروپایی مشاهده می شود وارد نماییم باید بدانیم که اغلب یک دانگ یا یک پنجم از آن مورد استفاده و عمل خود دستگاه است. (در قدیم ذوالاربع و ذوالخمس می گفته اند) و آن هم غالباً دانگ اول است...». ذوالخمس نیز مانند ذوالاربع اقسام مختلف داشته که گاهی اوقات از افزودن یک پرده (یک فاصلۀ طنینی) به انتهای یک ذوالاربع درست می شده است. معروفی در ردیف هفت دستگاه دربارۀ ذوالخمس آورده است: «هر دوره شامل یک فاصلۀ چهارم و یک فاصلۀ پنجم درست است و فاصلۀ پنجم خود مجموع یک فاصلۀ چهارم و یک پردۀ انفصالی است... و پردۀ انفصالی ممکن است در ابتدا یا در انتهای دانگ دوم قرار گیرد و خود به فاصله های کوچک تر قابل تقسیم است». فاصلۀ پنجم درست (ذوالخمس) موجود در دوره به نوزده نوع تقسیم می شود که دوازده تای آن را صفی الدین و هفت تای دیگر را علی جرجانی در قرن ۷ق در شرح ادوار صفی الدین بر آن ها اضافه کرده است و عبارت اند از ط ب ط ط ـ ط ط ب ط ـ ط ط ط ب ـ ت ج ج ط ـ ط ط ج ج ـ ط ج ط ج ـ ط ب ج ج ج ـ ب ج ج ج ط ـ ب ج ج ط ج ـ ج ج ط ب ج ـ ج ط ب ج ج ـ ج ط ج ط ـ ف ج + ب ط ط ـ ج ب + ب ط ط ـ ف ج، ط ط ب ـ ف ج ط ج ج ـ ج ط ط ج ـ ج ج ج ط ب ـ ف ج + ب ج ج ج. ط: مخفف طنینی معادل یک پردۀ بزرگ؛ ب: مخفف بقیه معادل نیم پردۀ کوچک؛ ج: مخفف مُجَنّب معادل سه ربع پرده یا دوم نیم بزرگ؛ ف: برای نشان دادن کُما که از اولِ کلمۀ فضل به عاریت گرفته شده است. واژۀ فضل را اولین بار فارابی برای این مفهوم به کار برد.

جمله سازی با ذو الخمس

370- سنن ابو داود، ج 2، ص 55، باب ما جاء فى سهم الصفى از كتاب الخراج، وچاپ دار احياء السنة النبويه، ج 3، ص 153 و 154؛ سنن نسائى، ج 2، ص 179؛طبقات ابن سعد، ج 1، ص 279؛ مسند احمد، ج 5، ص 77 و 78 و 363؛ اسدالغابه، ج 5،ص 4 و 389؛ استيعاب. و در برخى از روايات آمده است: اعطيتم من الغنائم الخمس.اموال ابوعبيد، ص 13.
515- سنن ابوداود، باب بيان مواضع الخمس؛ سنن بيهقى، ج 6، باب سهم ذوىالقربى؛ مسند احمد، ج 4، ص 83؛ مجمع الزوائد، ج 5، ص 341.
ج طهارت از گناه؛ قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله:مثل الصلوات الخمس مثل نهر جار على باب احدكميغتسل منه كل يوم خمس مرّات. كنز العمال / 7 / 310
حضرت در توقيعى فرمود: (( ((لى منه الخمس ممايفضل من مؤ ونته...؛ )) (122) يك پنجم از آنچه او از مؤ ونه خود زياد مى آورد به منتعلق دارد...)).
((...ثم حققوا كون العلامات الخمس التى اعظمالدلائل و البراهين على ظهور الحق بعدها، كما بطلوا امر التوقيت.(275) ))
350- عبدالقيس قبيله اى است از ربيعه كه موطن آنها تهامه بوده، سپس به بحريننقل مكان كرده اند. نمايندگان ايشان در سال نهم به خدمترسول خدا(ص ) رسيده اند. در اموال ابوعبيد به جاى جمله تعطوا الخمس من المغنم، تؤ دواخمس ما غنمتم آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرزمین یعنی چه؟
سرزمین یعنی چه؟
کصخل یعنی چه؟
کصخل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز