لغت نامه دهخدا
خرگه قمر. [ خ َ گ َ هَِ ق َ م َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) خرمن ماه. هاله. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به «خرگاه قمر» و «هاله » و «خرگاه » و «خرمن ماه » شود.
خرگه قمر. [ خ َ گ َ هَِ ق َ م َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) خرمن ماه. هاله. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به «خرگاه قمر» و «هاله » و «خرگاه » و «خرمن ماه » شود.
خرمن ماه هاله
💡 گفتم رواق درگه قدرش بود سپهر گفت از قباب خرگه جاهش بود قمر