نمازخوان

لغت نامه دهخدا

نمازخوان. [ ن َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) نمازی. که نماز خواند. نمازگزار.

فرهنگ فارسی

نمازی که نماز خواند ٠ نماز گزار ٠

جمله سازی با نمازخوان

ابن الحریث سال خویش را صرف اشتغال به سعی در خواباندن شورش خارجیت نفیع ابن الرزاق در خوزستان نمود. عرف اسلامی او را به عنوان بیگانه سست و فاسد در خانه محکوم نموده، اما به علت ماهیت عقیده و نمازخوان بودن او را می‌ستاید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال تماس فال تماس