لغت نامه دهخدا - صفحه 481
- زدوخورد
- زراج
- زراسپ
- زراعت کردن
- زرباف
- زرخرید
- زرخیز
- زرداب
- زردرنگ
- زردپی
- زردگوش
- زرزر
- زرزوری
- زرشکی
- زرقون
- زرنشان
- زرورق
- زرکند
- زرکوبی
- زشت یاد
- زشتي
- زشتی
- زعاف
- زعامت
- زغاره
- زغالاخته
- زغند
- زغنگ
- زفانه
- زفرین
- زك
- زمان سیر
- زماني
- زمختی
- زمین دوز
- زمین شناسی
- زناء
- زنائی
- زنابیر
- زنار بستن
- زنبورک
- زنجفیل
- زندواف
- زندیقی
- زنهار دادن
- زنویه
- زنگباری
- زنگدان
- زنگی مزاج
- زنیان
- زنینه
- زهادت
- زهازه
- زهرابه
- زهربار
- زهرخنده
- زهروی
- زهرچشم
- زهه
- زهوق