لغت نامه دهخدا - صفحه 279
- فکل بند
- مقطرن
- باد در کف داشتن
- مقعط
- ژیرمانیی
- اصطنادس
- فیل امرود
- چیامپه
- برزمهران
- شعله زنان
- تشاکه
- گوی بازی
- نوروز رهاوی
- پای کم داشتن
- دونخ
- کارامدگی
- کند جوابی
- دامن الودگی
- مصانعات
- اشک حنائی
- خوزع
- حسان بک
- شاه غیب
- مکرهی
- علی اباد بهلول
- برام عالی
- اعتصام الدین
- متفتح
- تهمتن کلا
- جاربلجار
- بیمار گینی
- غورالاردن
- باقلاکان پایین
- جزیره ٔ ناره
- علی سمیساطی
- مدحت ارا
- دست نگه داشتن
- پر اهار
- منخنس
- مراوی
- بروبرو
- مناحر
- منهصر
- کسبی بازی
- چهاربالش نشین
- یورشگری
- بهمن پیچ
- تاج پوشیدن
- دلخون
- نیک ذات
- گش کسه
- عشیشیات
- امام زاده یوجان
- لعن کردن
- درازشاخ
- سترب
- تپاننده
- اذربادجان
- صیفوفه
- گهر تراش