لغت نامه دهخدا - صفحه 207
- طلحام
- انتقام کشنده
- خافقین
- قراموران
- طمروس
- کهن گشوئیه
- رحموت
- صفرائی
- قبیح
- فروزش
- قشنگی
- دسته دار
- عشقوان
- وضیعی
- ربیع گرگانی
- ملهوسان
- اب خاکستر
- در دره
- اونافیس
- معصیت کار
- اسنان الذئب
- شخدب
- یکتایی
- خرده ریزه
- مرالو
- لباسشویی
- تباه ساختن
- رشوه خوار
- عمار خطمی
- هفت مهد
- بویک
- سگ فعل
- نیم دم
- شاهسون دویزن
- انخشاش
- تلهیع
- کجه ماهی
- کوشش ازمای
- بخج
- قدرفی
- نی نرد بام
- برمنشی
- جاپیچ
- حصیله
- فوزه
- جیاله
- خیالستان
- مجلس گاه
- خنادق
- اندوشه
- گل فریز
- فروغیون
- دگرگونه شدن
- قسوحه
- منثار
- اضحوکه
- بهره ور
- فریور
- آتشخان
- عصرانه