فرهنگ فارسی - صفحه 235
- آکندهگوش
- آگاهییافتن
- اجدع
- ارجوزه
- باور کردن
- تثریب
- جدع
- جلویز
- جلیز
- خمیازه کشیدن
- درنوشتن
- روروک
- روز بخیر
- آفتاب گاه
- اردوکشی
- بادزن
- آبزا
- آشفته بخت
- آفت زده
- آفتاب پرستی
- آفرنگ
- ارتماس
- استوار داشتن
- اسکیزه
- برگزیدگی
- تثاوب
- درانیدن
- شب بخیر
- آستان بوسی
- آسیمه سار
- آسپیره
- آفت رسیده
- اندرونه
- آسوده دل
- بادبزن
- آبزن
- آسان کردن
- آشکار کردن
- احاله
- آستان بوس
- آفتاب رو
- آبگون
- آببندی
- آتش باز
- آتش شدن
- آتشباز
- آجل
- آسوده خاطر
- آسیمه سر
- آشی
- آمیلوز
- آشکار ساختن
- انغماس
- ارجوزه خواندن
- استیجار
- آغاز نهادن
- احالت
- استثنائی
- بُله
- آگاهی یافتن