کلمات فرهنگ فارسی - صفحه 156
- شفره
- شمام
- شمع پیکر
- شهر گشا
- شهر گشای
- شکر ریزان
- شکسته سلیح
- شیره پز
- شیرین گو
- شیرین گوی
- صف النعال
- صف نعال
- طلاق سنت
- طلیحه
- عشوه زن
- عصاه
- عطیم
- علیمرادخان زند
- عمواوغلی
- عیش کردن
- غجدوانی
- غربال گر
- غربال گری
- غوطه خور
- فاضل تونی
- فاقع
- فسانه سرای
- فسح
- فطم
- فیقرا
- قائد رحمت
- قابل انبساط
- قرالر
- قضام
- قلعه سنگ
- قلعه سنگی
- لب و لوچه
- لفوت
- لهس
- لولی زاده
- ماست بندی
- مخدومه
- مرضعه
- ابن دهن
- ابو خزیمه
- اربک
- اروا
- اشبع
- اشترچران
- اظهار نمودن
- اعلون
- المعی
- امروان
- اوغل
- بادبان اخضر
- بارجه
- بالوس
- بانبشنان بانبشن
- باگوهر
- برنج کابلی
- بروبیا
- بهمنان
- بکال
- بکالی
- تئوبرومین
- تاتین
- تامول
- تاپور
- تمام قوس
- تورد
- جام نوشیدن
- جمال پرستی
- خریص
- خیوقی
- درون رویه
- دل بخواهی
- دو پوشه
- دوچرخه سازی
- رزق مضمون
- رس کردن
- زراندود کردن
- سارقیه
- ساعت الکتریکی
- ساکسا
- سنیف
- سیگار فروش
- شارمام
- شش انگشتی
- شیرین گویی
- صیغه کردن
- طایجو
- طبس گیلکی
- عزیزیه
- عفونات
- فالگو
- فالگوی
- قابلیت انبساط
- ابستا
- ابن دهان
- اذرم
- ارکسی نس
- اشعار داشتن
- اشناور
- اشناگر
- اصحاب حیل
- اعاده کردن
- المالیغ
- ام الجیش
- ام الحرب
- ام خامس
- ام خلیل
- ام صبار
- ام صبور
- بارگیر جم
- باغ به بین
- بالا بلوک
- بر دل خوردن
- بر دماغ خوردن
- بسمه چی
- بسمه گر
- بلبله گوش
- بلبلی گوش
- بله گرفتن
- بوسه خواهی
- بوی افزار
- بی دیانتی
- بی سعادتی
- بی مالی
- بی چانه
- بی چک و چانه
- بیرون رویه
- بیشه وان
- تب باده
- تباهی گرفتن
- تلخ ابرو
- تلخ خوان
- تمام جیب
- تن افکندن
- تن برافکندن
- تنها خرام
- ته بازاری
- تهی روی
- توزیع شدن
- تک پای
- جام یاقوت نوش
- جان را زدن
- جای مهر گذاشتن
- حج میقاتی
- حرف ترتیب
- حرف عدد
- خاک جرعه چین
- خب ریز
- خدای شناسی
- خرد موی
- خرداد اول
- خرم دژ
- خط ببریده
- خواب جا
- خواب جای
- دانه کاری
- داود بیک
- دستوری یافتن
- دوست نوازی
- ذی پنبه
- رد اسپ
- رس شدن
- رستم شیبانی
- روزنه سر
- روزنک سر
- ساده وضع
- سیگار فروشی
- شاه تقی
- شش دنب
- شنگل و منگل
- شوره گیاه
- شکسته سلاح
- شیرینی سازی
- صف شکوف
- صفرا کردن
- صیغه گرفتن
- طاس ساعت
- طاس و پنگان
- طعم داشتن
- عرق جوش
- عق شدن
- عمادی شهریاری
- غمناک کردن
- غوطه خوری
- فندق زدن
- فندق زنان
- قاضی درویش
- قره لر
- قلعه سحر
- لب و لوشه
- لبنیات فروش
- لبنیات فروشی
- لگد مال کردن
- مادر زادی
- مادرزادی شدن
- ماچ و موچ
- مروارید فروش
- مزه داشتن
- مصیبت سرا
- مصیبت سرای
- معاف داشتن
- معاف کردن
- ملامت زار
- ملامت گاه
- مو فرستادن
- مول مول زدن
- میان بالا
- میان قد
- نازل منزل
- نازل منزله
- نخ قند
- نخ قندی
- نعل دگرگون
- نیکو ادب
- نیکی نمای
- وادی غربی
- پرواز زدن
- پرواز گرفتن
- پشه دار
- پنبه دهان
- پنبه دهن
- پهن دوش
- پهن شانه
- پهن پشت
- پی تان
- پی تانه
- پی سپر کردن
- پی غلط افشردن
- پی غلط
- پینه زده
- پیوند بست
- چاشنی چش
- چانه گرفتن
- چای کار
- چای کاری
- چراغ زمان
- چراغ زمانه
- چراغ ساختن
- چراغ کردن
- چراغ گل شدن
- چرخه زدن
- چرک شده
- چس خور
- چس و فس
- چس و پس
- چغر بیک
- چل منار
- چل مناره
- چپ افتادن
- چپ بستن
- کار زار جای
- کار زار گاه
- کج خلقتی
- کرد و خورد
- کردی خوردی
- کله شق
- کله پا رفتن
- کله پا شدن
- کلیشه ساز
- کلیشه سازی
- کمین گر
- کهتر نواز
- کهتر نوازی
- کوتاه اندیش
- کوتاه فکر
- کوتاه پای
- کوته زندگانی
- کول خس
- کولاک زدن
- کوله خس
- کوچ بر کوچ
- کژ دلی
- گز بادامی
- گز شایگان
- گل بطانه
- گل قزوین
- گل همچشمی
- گل همکاری
- گم رزین
- گم گوت
- گویای گهواره
- گیهان دیده
- یاقوت نوش
- یک پولی
- باغ رنگین
- باغ پشم
- باولی
- باژبان
- ببق
- بثنه
- بجدن
- بخشای
- بدخوابی
- برازا
- براغیث
- براهم
- بربطی
- برزج
- برف روب
- برف روبی
- بروبرو
- بزرگ سایه
- بسر خویش
- بسر و چشم
- بطح
- بغراخان
- بغطاق
- بلده کجور
- بله دادن
- بلیت فروش
- بلیت فروشی
- بندرج
- بنی موسی
- به ژاپنی
- بهانه تراش
- بهشت سیما
- بوارج
- بواسحاقی
- بوسه خواستن
- بولاغ اوتی
- بکمان
- بی خطایی
- بی دماغ
- بی شر
- بی فسار
- بی مراد
- بی مرگ
- بی وطنی
- بیت الشرف
- بیساران
- بیش خوار
- بین الاصبعین
- تارب
- تاریم
- تایجو
- تخمین زدن
- تراکیا
- تلخ گفتار
- تلقف
- تنهارو
- تنک حوصله
- تنک ظرف
- تنگ ظرف
- تهافت الفلاسفه
- توبک
- تورط
- توزیع کردن
- تونگر
- تویزه
- تویه
- تپه سیف
- تک پا
- تکر
- تیره نهاد
- تیزبال
- تیزپر
- تیمور لنگ
- جابلقی
- جام باز
- جام جهان بین
- جام خوردن
- جانحه
- جاه جوی
- جاکو
- جبهه سای
- جدث
- جذابه
- جفا کار
- جفا کش
- جفا کشی
- جفت خواه
- جفت و جلا
- جماح
- جنتل
- جهاد اکبر
- جوانح
- حرش
- حسن مثلث
- خاش رود
- خراشاد
- خشک بید
- خندان شکر
- خوش سرود
- داشخانه
- دانه کار
- داکار
- درازپایان
- درم ریز
- درویش داری
- درویش نوازی
- دستبی
- دشمن فکن
- دشمن مال
- دل دزد
- دهان شیر
- دیاتومه
- دید زدن
- دیهیم جوی
- رخت و بخت
- رفت و روی
- رموا
- رنجه شدن
- روداب
- روسان
- زولا
- سحام
- سختی کش
- سرخ ده
- سرخ مرد
- سرفکنده
- سرو ستاه
- سرچهان
- سمن سینه
- شبعه
- شطیط
- شنوده
- شیرینی ساز
- شیطانیه
- عزین
- عشوه ساز
- عصف
- عنبر فکن
- غامد
- ماست بند
- مصلق
- ابن رشید
- ابن شجری
- ابن هندو
- اری تس
- التمش
- اماتیا
- ایاره
- باغ بمید
- بستاق
- بستان پیرا
- تختار
- ثات
- حجه فروش
- خلیل بیک
- داتام
- دست ورزی
- زواهر
- سفیدخار
- شارمان
- شجره الدر
- شیره پزی
- صفینه
- طبس عناب
- غاذیه
- غانمی
- فلمنک
- ارسی نس
- اریان
- اشعار کردن
- اعاده دادن
- ام ثلاث
- انبوهی کردن
- بو اسحاق
- تاریخ شدن
- تباهی پذیرفتن
- تخته لنگر
- خاصه پز
- خرجی پز
- دشمن سوزی
- رخصت یافتن
- رستم خان شیبانی
- زاغ دشت
- زر اندودن
- زی پنبه
- ساده طور
- شش خان
- شش خانج
- شش ریث
- شنگ و مشنگ
- عرق گز
- عشرت کردن
- غمگین کردن
- ماج و موج
- مو دادن
- وادی شرقی
- پشه خانه
- پیام فرستادن
- چانه کردن
- چس خوری
- چفته بالا
- چفته پیکر
- چله دار
- چله داری کردن
- چلیک چلیک
- کمین ور
- کولاک کردن
- کژ خاطری
- بازدانه
- باغ بهارستان
- باغ هنر
- بالا زدن
- بالزاک
- باوردی
- بجر
- بخشا
- بدخواب
- بدیع الدین
- بربار
- برنگ کابلی
- برگن
- بریده دم
- بزرگ استخوان
- بزرگ جثه
- بشروی
- بطاح
- بلاش دوم
- بلاش سوم
- بلورد
- بلوس
- بهرام پژدو
- بهشت رو
- بودش
- بچاقچی
- بکرایی
- بی حقیقت
- بی حیا
- بی زوالی
- بی ضر
- بی مرادی
- بیت حرم
- بیجاده گون
- بیرام شاه
- بیسان
- تب برفکی
- ترانسوال
- ترانگبین
- ترنگبین
- تزک
- تلخ رو
- تلخ زبان
- تمام صورت
- تنبول
- تنگ حوصله
- تهی رو
- توتیای چشم
- توسن خوی
- تیفون
- ثویبه
- جرعه چین
- جنف
- جوس
- حسنویه
- حیدر عمو اوغلی
- خنده روی
- خواب خرگوش
- خون شدن
- دمیدگی
- دور انداز
- رزمجوی
- روح طبیعی
- روح نامیه
- زمعه
- زولو
- ساعت زمانی
- سرخ ولیک
- سرکه فروش
- شرس
- شکوف
- عزف
- عیسوند
- غنی بیگلو
- ابن خشاب
- اربق
- جفا بردن
- حلبی سازی
- دلائی
- دوانیق
- عق زدن
- بسر و جان
- بیشه بان
- تلخ جوان
- توتیا شدن
- جان را کوشیدن
- جفت و جلا کردن
- غریب زاده
- مول مول
- نیم شاهی
- پیام دادن
- چراغ افروختن
- چراغ روشن کردن
- چراغ مردن
- چرک شدن
- چلک چلک
- بازدانگان
- باغ نسترن
- بانبشن
- بایان
- بایزید سلطان
- بثینه
- برازاویل
- بردخون