فرهنگ فارسی - صفحه 1348
- کبود وش
- کبود پشت
- کبود پیرهن
- کبود کردن
- کبود کمر
- کبودی زن
- کبک بچه
- کبک زدن
- کبک کو
- کت اسپست
- کت بستن
- کت بین
- کت سنگ
- کت محله
- کت و کلفتی
- کت و کول
- کت چشمه
- کت گنبد
- کتاب پوست کردن
- کتابت کردن
- کتف ساره
- کتل دختر
- کتل نعل شکن
- کتل چی
- کته کش
- کتیرا زن
- کثرت داشتن
- کثیف طبع
- کثیف کردن
- کج ابرویی
- کج افتادن
- کج بکج
- کج بیع
- کج تافتن
- کج ترازو
- کج خلقی
- کج خواه
- کج خیال
- کج درخت
- کج دست
- کج دلی
- کج راهی
- کج رفتاری
- کج زخمه
- کج سرشت
- کج سری
- کج سلیقه
- کج شمار
- کج فرمای
- کج فعل
- کج فکر
- کج مزاج
- کج مزاجی
- کج معامله
- کج و مج
- کج پسند
- کج چشم
- کج کارد
- کحلی شب
- کخ ژنده