لغت نامه دهخدا - صفحه 385
- نقابدار
- هوای
- قاقم
- بزرگشدن
- دبوره
- گل کبود
- دل افگار
- ابوالطفیل
- مسیو
- بیوفا
- گنج عروس
- بادله کوه
- مستحبه
- سنگ پراکنده
- اخته شدن
- چاپان
- خالم
- مهارش
- ساغرچی
- پرآشوب
- مرخص
- مختون
- ندزدیده
- طعام خوردن
- التهام
- گریخته
- صد رنگ
- شتابناکی
- مبر
- مصونیت
- انباج
- ابو یعقوب
- طاهر مقدسی
- زیدر
- پاریس
- اظرف
- خشکیده
- نقادی
- تشفی
- سرخ روی
- جدا کردن
- روباز
- شمشیر زدن
- مزمن
- ارزروم
- آلوچه
- زبان ایرانی
- بیطار
- بزرگوار شدن
- دوشیدن
- لطایف
- تعفیر
- محاضرات
- متشابهات
- مانع شدن
- تنگبار
- ساعات
- زیج
- گردآوری
- موردان