فراستاندن

لغت نامه دهخدا

فراستاندن. [ ف َ س ِ دَ ] ( مص مرکب ) پذیرفتن. قبول کردن: شنونده آن را باور دارد و خردمندان آن را بشنوند و فراستانند. ( تاریخ بیهقی ). پادشاهان در وقت، چنین تقربها فراستانند. ( تاریخ بیهقی ). || ستدن. گرفتن. فراستدن. رجوع به فرا شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجورسن یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز