کوفتی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کوفتی
به دل همچون صنوبر کوفتی مشت به سان نیشکر خاییدی انگشت
کردار من به پای سپردی و کوفتی گرد هوای خویش گرفتی و تاختی
گفت عیسی چون شتابش کوفتی گفت زان رو که تو زو آشوفتی
دل چون ز طپانچه گشتیش تنگ بر سینه به درد کوفتی سنگ
کوفتی بر خطه ناکوفته هرگز بران بادهای تیز قوت ابرهای تند بار