لغت نامه دهخدا
سبوح گفتن. [ س ُ / س َب ْ بو گ ُت َ ] ( مص مرکب ) سجده گفتن. شهادت دادن:
سبحه داران از پس سبوح گفتن در صبوح
بر سر زنار ساغر طیلسان افشانده اند.خاقانی.
سبوح گفتن. [ س ُ / س َب ْ بو گ ُت َ ] ( مص مرکب ) سجده گفتن. شهادت دادن:
سبحه داران از پس سبوح گفتن در صبوح
بر سر زنار ساغر طیلسان افشانده اند.خاقانی.
سجده گفتن شهادت دادن
💡 سبحه داران از پس سبوح گفتن در صبوح بر سر زنار ساغر طیلسان افشاندهاند