خورشید منظر

لغت نامه دهخدا

خورشیدمنظر. [ خوَرْ / خُرْ م َ ظَ ] ( ص مرکب ) خوش صورت. زیباروی. جمیل. خورشیدچهر: عوض را پسری بود خورشیدمنظر محمد نام. ( حبیب السیر ج 3 جزء 4 ص 323 ).

فرهنگ فارسی

خوش صورت زیبا روی

جمله سازی با خورشید منظر

ای ذره های کوی تو خورشید منظران با طرّه تو جان و دل خلق توامان
ایا جمشید ملک و شیر دیدار ایا مه طلعت و خورشید منظر
بنام ایزد، مرا در خانه باشد، بتی یاقوت لب، خورشید منظر
زنگی شب را کند خورشید منظر ماهتاب مهره گل را دهد تشریف گوهر ماهتاب
بیش از شمار ذره خورشید شد سخاش وین زو بدیع نیست که خورشید منظر است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال رابطه فال رابطه فال فنجان فال فنجان فال شمع فال شمع