محترقه

لغت نامه دهخدا

( محترقة ) محترقة. [ م ُ ت َ رِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث محترق.

فرهنگ معین

(مُ تَ رِ قِ یا قَ ) [ ع. محترقة ] (اِفا. ) مؤنث محترق.، مواد ~ موادی که موجب سوزاندن اشیا و تولید حریق شود.

فرهنگ عمید

= محترق

فرهنگ فارسی

( اسم ) یا مواد محترقه. موادی که موجب سوزاندن اشیا و تولید حریق شود.

ویکی واژه

مؤنث محتر
مواد ~ موادی که موجب سوزاندن اشیا و تولید حریق شود.

جمله سازی با محترقه

عمده رفتارهای ناهنجار هولیگان‌ها در ایران؛ شامل دشنام‌گویی دسته‌جمعی به افراد مختلف یا تیم مقابل در ورزشگاه، انفجار مواد محترقه در ورزشگاه، کندن و آتش زدن صندلی‌های ورزشگاه و آسیب‌رسانی به ناوگان حمل و نقل به ویژه اتوبوس‌ها (وندالیسم) می‌باشد. هولیگان‌های ایرانی درگیری نیز انجام می‌دهند. شماری از این درگیری‌ها به زخمی‌شدن و قتل منجر شده‌است.
در بازی سپاهان و پرسپولیس در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۷-۸۶ در اصفهان، بر اثر پرتاب مواد محترقه یک سرباز وظیفه نیروی انتظامی به سختی مجروح شد و بینایی خود را از دست داد. شهرآورد تهران که مهمترین بازی باشگاهی فوتبال در ایران است، همواره تحت تدابیر امنیتی شدید برگزار می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق