کلمه خودنمایی در زبان فارسی یک اسم است که به عمل نمایش دادن خود و جلب توجه به خود اشاره دارد و دارای معانی متعدی از جمله خودنمایی: تظاهر، تنافس، جلوه گري، خودستايي، ظاهرسازي، عرض اندام، نمايش، وانمود، ظهور، بروز میباشد. این کلمه به دو قسمت خود و نمایی تقسیم میشود. خود به معنای خود فرد و نمایی به معنای نمایش یا نمایاندن است. اگر این کلمه در جملهای به کار رود، باید به قواعد نقطه گذاری توجه شود. معمولاً پس از آن و قبل از آن کاما یا نقطه میآید، بسته به ساختار جمله. میتوان این واژه را با قیدها و صفات مختلف ترکیب کرد. به عنوان مثال خودنمایی ناخوشایند یا خودنمایی مفرط. از این کلمه میتوان مشتقات دیگری مانند خودنمای (به معنای کسی که خود را به نمایش میگذارد) و خودنمایی کردن (به معنای عمل خود را نشان دادن) ساخت. همچنین ممکن است در متنهای اجتماعی، ادبی و روانشناسی به کار رود و بار معنایی منفی یا مثبت داشته باشد بسته به سیاق جمله.
خودنمایی
لغت نامه دهخدا
خودنمایی. [ خوَدْ / خُدْ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( حامص مرکب ) تظاهر. ( یادداشت مؤلف ). خودستایی. تکبر. غرور. فخریه.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه خودنمایی
از برای خودنمایی ناقصان جان می دهند طفل را آرامگاهی چون کنار و دوش نیست
در تلاش شهرت از نقصان بود جرم هلال از تمامی فارغ است از خودنمایی آفتاب
ناقصان را در ترقی خودنمایی لازم است مشک چون گردید خون می بایدش غماز شد
در سال ۱۸۶۶ پروس توانست اتریش را شکست دهد و به عنوان یک قدرت در اروپا خودنمایی کند. در درون فرانسه از آنجا که امپراتور آزادی را بهطور کامل اهدا نکرده بود چند دستگی رخ داد و دوباره صدای اعتراضها بلند شد.
با افزایش شمار ویدیوهای بدنسازی در اینترنت کمکم فرهنگ باشگاه و ورزشکاران این ورزش بیشتر مورد توجه قرار گرفت. کمکم پستهایی در نقد خودنمایی و فرهنگ باشگاهها منتشر شد. برخی نیز ورزشکاران دیگر را سمی یا سوسول دانستند. برخی نیز به خیره شدن مردان به زنان در باشگاهها اشاره کردند و خواستار برخورد با آن شدند.
در تصاویر فروسرخ با وضوح بالا وب، گاز و گرد و غبار در سایه های روشن نارنجی و قرمز خودنمایی می کنند و اشکال مارپیچی ظریف تری را با ظاهر لبه های ناهموار نشان می دهند.