توانگر

توانگر

قناعت توانگر کند مرد را / خبر کن حریص جهانگرد را

این شعر سعدی به مفهوم قناعت و ثروت درونی اشاره دارد. در این بیت، سعدی بیان می‌کند که قناعت می‌تواند انسان را توانگر کند. به عبارت دیگر، افرادی که به آنچه دارند راضی هستند و از خواسته‌های بی‌پایان فاصله می‌گیرند، در واقع از نظر روحی و روانی ثروتمندتر می‌شوند.

این توانگری به معنای واقعی کلمه نیست، بلکه به حالتی از رضایت و آرامش اشاره دارد که فرد را از استرس و اضطراب‌های ناشی از حرص و طمع دور می‌کند. سعدی با این بیت به حریصان و دنیاطلبان هشدار می‌دهد که در جستجوی ثروت‌های مادی، خود را در زحمت و رنج می‌اندازند.

به همین دلیل، قناعت می‌تواند زندگی را ساده‌ تر و شادتر کند و فرد را به نوعی توانگر درونی تبدیل کند. در نهایت، این پیام سعدی به ما یادآوری می‌کند که ثروت واقعی در رضایت و قناعت نهفته است، نه در انباشت مادیات.

لغت نامه دهخدا

توانگر. [ ت ُ / ت َ گ َ ] ( ص مرکب ) توانا. قادر. زورمند. قوی. ( فرهنگ فارسی معین ). در اصل بمعنی صاحب قوت است مرکب از توان بمعنی طاقت و گر، کلمه نسبت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بزرگوار و توانا و قادر. ( ناظم الاطباء ). توانا. باقوت. باقدرت. باتوان. قادر. مقتدر. مقابل ناتوان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ج، توانگران

فرهنگ معین

(تَ گَ ) [ په. ] (ص فا. ) ۱ - توانا. ۲ - ثروتمند.

فرهنگ عمید

۱. توانا، زورمند.
۲. [مجاز] دارا، ثروتمند، مالدار.
توانگر

جملاتی از کلمه توانگر

ارمنی‌های منطقه جدیدی را با امید زیاد به دست گرفتند. جماعت ارمنیان پراکنده در سراسر اروپا و آمریکا گسترده‌است و این به آن‌ها امکان توانگری دوباره را می‌دهد. وضعیت آن‌ها به عنوان صنعتگران و تجار و پراکندگی آنان به آن‌ها اجازه می‌دهد که در تجارت و مشاغل بین‌الملل به برتری دست یابند.
آیین قربانیگاو و نوشیدن هوم همراه با جشن‌های پرهزینه و باشکوهی بود، این آیین بی‌آنکه به توانگران آسیبی بزند، کشاورزان و چوپانان را ناتوان و مستمند می‌کرد و گویا از همین رو نزد زرتشت پذیرفته نمی‌شد.
اسپهبد شهری متوسط است و حاصلش غله، برنج و میوه می‌باشد. این ناحیهٔ گیلان، ناحیه‌ای آبادان، بانعمت و توانگر است و در آنجا شهرک‌هایی است با منبر. در این شهرک‌ها بازارهاست. طعام مردم این ناحیه برنج است و ماهی؛ و از این ناحیه جاروب، حصیر مصلای نماز و ماهی به همهٔ جهان صادر می‌شود.
بیست و پنجمین روز ماه موسوم است به ارت یعنی پاسبانی این روز به عهده فرشته توانگری است در یسنا ارت در ردیف فرشتگان سی روزه یاد شده‌است. پارندی که در پهلوی پازند گویند از یاران و همراهان ایزد ارت شمرده شده و وظیفه آنان نزدیک بهمدیگر است، پارند نیز مانند ارت مؤنث است و گاهی اسم مجرد است به معنی فیض و فراوانی و نعمت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم