دهمین

لغت نامه دهخدا

دهمین. [ دَ هَُ ] ( ص نسبی، اِ ) چیزی که در مرتبه ده واقع شده باشد. ( ناظم الاطباء ). دهمی. و رجوع به دهم و ده شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص نسب. ) در مرحلة دهم، دهمی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) در مرحله دهم دهمی.

جمله سازی با دهمین

چه هر کس مؤمنی را بشکند، باید که درمانش سازد. از آن نردبام، مقداد در پایه ی هشتم و ابوذر در پایه ی نهم و سلمان بر دهمین پله است.
یازدهمین از آن عزیز(ع) است که شامل اوصاف بازگشت قوم بنی اسرائیل از بابل به بیت المقدس و بنای آن است.
حسن بصری گفته است هفدهمین شب رمضان است. انس گفته است نوزدهمین است. محمد بن اسحاق بیست و یکمین را معتقد است.
این استان با ۵٬۲۷۰ کیلومتر مربع وسعت، دوازدهمین بخش کشور (سومین استان کم‌وسعت) و با ۶۰۹٬۶۰۰ نفر جمعیت در سال ۲۰۲۰، هفتمین بخش کشور محسوب می‌شود.
این استان در سال ۲۰۰۸ دوازدهمین استان عراق بود که کنترل آن از سوی نیروهای آمریکایی به نیروهای دولتی عراق واگذار شد.
تو همین مخدوم باش و بنده در خدمت همان قصه مان کوتاه گشت و ماجرامان بدهمین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل یعنی چه؟
تعامل یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز