لغت نامه دهخدا - صفحه 60
- گیر
- هیربد
- دغا
- شکارچی
- سویدا
- ولی
- جهل مرکب
- گذرگاه
- کوچه
- یانکی
- چوپان
- سور
- تکان خوردن
- اسوده خاطر
- المیرا
- خیانت کردن
- مهراذر
- دیوار
- هود
- سی پاره
- گرداب
- سبا
- گدا
- راضیه
- چله
- گرفتار
- غروب
- مناسب
- گردانیده
- ثمانیه
- مرضیه
- اندک اندک
- موسیقیدان
- شیوه
- بایر
- نادری
- وعاظ
- نصیریه
- میثم تمار
- پسر عم
- شاه شجاع
- خاقان منصور
- مردودی
- تفاله
- واضح
- نسیم شمال
- روحیه
- گر
- واژگون
- پرستش
- جودکی
- دلنشین
- رودکی
- بی شرف
- تاج الدین
- مهر خاوران
- ایران شناس
- عصبانی
- نظامی گنجوی
- محور