لغت نامه دهخدا - صفحه 158
- عزیزه الدین
- دخیس
- فریوک
- وشتن
- جشنه
- ابکوهه
- کرگاس
- بخویشتن کشیدن
- ذو حواضر
- پکتین
- لحانیه
- متهضم
- صبوحه
- کوچیده
- غایه مافی الباب
- گوسفند داری
- رشبه
- حافظ دمشقی
- جدامیشی
- مسجد شیخ لطف ا
- آتش ناک
- استعجاب
- طراز کردن
- جدوی
- تجریه
- کمانه کردن
- ریر
- هفهفه
- هفشوبه
- سگ گزیده
- ول کن
- منگو تیمور
- باغچه ٔملا
- نومیدواری
- عمر قضاعی
- تأقط
- طاس بقچه
- بلسام
- نتیجه دادن
- میحوحه
- فراششتر
- نثاری
- برصوما زامر
- تنگ خیاره
- جان فرستادن
- نصبی
- متشوه
- امانت گزار
- برگرداننده
- جدل کردن
- غنائم
- راندنی
- کاسه ٔ درویشان
- مولوی روم
- بیست و چار
- مرهم گذاری
- اتلا نتید
- خاژغان
- شاهپوران
- حسن بکول