فرهنگ فارسی - صفحه 1378
- بی زیانی
- بی زینهار
- بی سخن
- بی سر و سامان
- بی سوز
- بی سوزی
- بی سپاهی
- بی سکون
- بی شایبه
- بی شبانی
- بی شبیه
- بی شرط
- بی شمع
- بی شوهر
- بی شوی
- بی صفایی
- بی صفت
- بی ضابطه
- بی ضرر
- بی طاعت
- بی طاقتی
- بی طلب
- بی طمع
- بی طهور
- بی عاشقی
- بی غدر
- بی فره
- بی قبا
- بی قدر
- بی قدری
- بی لباسی
- بی لطفی
- بی مال
- بی ماه
- بی مثال
- بی مثلی
- بی مدد
- بی مضایقه
- بی من
- بی منت
- بی مهری
- بی ناموس
- بی نظام
- بی نعمت
- بی نفع
- بی نقاب
- بی نمکی
- بی ننگ
- بی ننگی
- بی نهان
- بی نوری
- بی همتی
- بی هیچ
- بی وجدان
- بی وضو
- بی چیز
- بی کرانه
- بی کسی
- بی کفو
- بی کلهی