ویکی واژه - صفحه 12
- داربری کناری
- مامازی
- سفری
- هفت مردان
- آتش گرفته
- شخص مشهور
- کسوب
- تلفن کردن
- کاکو
- ذی نفوذ
- بلغندر
- زمان انتظار
- ریسه شدن
- عمل انتقال
- گره مندیل
- سازوبرگ
- زبان دادن
- نکته پرداز
- چغر
- موچل
- کسر شاخگی
- چوپیوند جانبی
- مهمات فرعی
- هایم
- بر باد رفته
- مخزن
- باحوصله
- موز کار
- جوشمان
- ماهچه
- سمساری
- بلغم
- احماد
- الوارگیری
- اصغران
- ننر
- برچسب مومیایی
- ضایع کردن
- پوسیدگی خوشه
- امریکازدگی
- هزاردستان
- کاظمین
- یده چی
- دایگانی
- دفاع از محیط زیست
- سنگ مخزن
- موکت
- حبائل
- غلط گیری
- دوغ کره
- غسیل
- فلخوده
- سقف خرپایی
- خوردی
- جنگل تولیدی
- جهانوطنی
- زنگ زده
- نان بستنی
- دیدبانی بادهای بالا
- سری خودوایاز