لغت نامه دهخدا - صفحه 470
- خبرچینی
- ختنبر
- ختنه کردن
- خجلان
- خجول
- خداترسی
- خدارت
- خدانشناس
- خدانگهدار
- خدک
- خدیش
- خرازان
- خراشیدگی
- خرافت
- خراید
- خربت
- خربله
- خربندگی
- خرخاش
- خرخاکی
- خردسنج
- خردما
- خردمندانه
- خرده ریز
- خرده فرمایش
- خرده نان
- خردهاوستا
- خردکردن
- خرسک
- خرفت
- خرنه
- خرنوب
- خروزان
- خروس بازی
- خروسک
- خروهه
- خروپف
- خرپول
- خرکس
- خرکی
- خرگز
- خرگواز
- خرگوشک
- خریدنی
- خریر
- خزپوش
- خستر
- خسته شدن
- خسور
- خسیسه
- خشاب
- خشتره
- خشتمال
- خشم گرفتن
- خشنسار
- خشنگ
- خشکانج
- خشکاندن
- خشکه مقدس
- خشکیدن