یوخ

یوخ

داهی یوخ تاب و توان جسم ضعیفیمده منیم / یا کی آل جانیمی یا دردیمی درمانه یئتیر

در این شعر ترکی، واژه یوخ به معنای نیست یا عدم است. شاعر به ضعف جسمی یا روحی خود اشاره می‌کند و از نبود تاب و توان در خود صحبت می‌کند.

در ادامه، از خدا می‌خواهد که یا جانش را بگیرد یا دردش را درمان کند، که نشان‌دهنده‌ی ناامیدی و نیاز به کمک است.

لغت نامه دهخدا

یوخ. ( ع اِ ) این صورت را لیث آورده و معنی آن نگفته است و گفته است بر این بنا جز یوم نیامده است. ( ازمنتهی الارب ). یوم. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یوم شود.

فرهنگ فارسی

این صورت را لیث آورده و معنی آن نگفته است و گفته است بر این بنا جزیوم نیامده است. یوم.

ویکی واژه

نیست، موجود نیست.
نه، خیر، نخیر.

جملاتی از کلمه یوخ

از پس یوخه بخواب اندر شدند باز اندر عالم دیگر شدند
ایلیوپدور نقطه خالین منی پرگار سیز یوخسا دریا اوزره هر بیر قطره نین دورانی وار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم