لغت نامه دهخدا - صفحه 128
- گیر امدن
- گهله
- اذکی
- شنخوب
- جندریهکنیه
- دال خال
- لواصب
- ژان دلارشل
- بالامحله جرشر
- خانه رفتن
- سوج
- ابور
- سلقده
- مزرئم
- هدیری
- سرگره
- بستک
- ساقیگر
- هروله
- مستجار
- شیرقه
- روا گردانیدن
- خالکیدیوس
- مزجاجی
- خرقان افشار
- خردبینی
- میاه
- استغراد
- اوزاع
- کلان شکمی
- شماب
- پیش تاز
- بر نشستنی
- ام جندب
- پرستندگی
- علی شطرنجی
- گل نمودن
- شعری الغمیصاء
- دیوان کردن
- منهمه
- بستاخ وار
- نموده
- حیران یزدی
- ابوعتیک
- مدعو
- لوقیون ترکمانی
- غرشیدن
- وردان
- مشوک
- شواطب
- فرجمند
- خرطنبور
- دوزن
- مهم شمردن
- وارث بن کعب
- زجان
- دزاندیس
- قرهب
- مهایثه
- کج اکند