فرهنگ معین - صفحه 14
- ال کردن
- آنچنانی
- بدقلق
- استانداري
- مرحله دار
- زار و نزار
- آزوقه
- سردهی
- مخاطر
- آسمان و ریسمان
- جان افشاندن
- آب شدن
- دامیار
- غاتی
- صغارت
- تون تاب
- فازه
- تنقاد
- قر و فر
- سلسال
- باده گساری
- اسپیدبا
- طنبوری
- تشوش
- اصداغ
- لاکش
- عکاز
- رگ کردن
- ارایک
- محلف
- باج خانه
- باکتریولوژی
- دستاسین
- بازخرید
- سخره گیر
- لیتوگرافی
- درودگری
- آن چنانی
- لایشعر
- سابوتاژ
- رخیم
- آزرمگین
- سانترالیسم
- فیزیولوژیست
- ازواد
- سهمیه
- استشفاء
- زائو
- آباء سبعه
- عالماً
- سقامت
- غنویده
- تعمدا
- سازگر
- استفتاء
- امپکس
- استریلیزه
- انگوله
- جاریشدن
- طواشی