فرهنگ فارسی - صفحه 761
- نرگس جادو
- نرگس زار
- نرگس مست
- نرگس مسکین
- نرگس نیم خواب
- نریمانی
- نزاد
- نزاله
- نزدیکی جستن
- نزره
- نزهتگه
- نسخه پیچی
- نسوه
- نصب العین
- نصر بن سیار
- نظام نامه
- نظرقربانی
- نعش کش
- نفت انداز
- نفت کش
- نق زدن
- نقذ
- نقشبندی
- نقشه بردار
- نقع
- نمارق
- نماز گزاردن
- نمله
- نمودش
- نمونه سازی
- نن
- نهارا
- نوارچسب
- نواسه
- نواوری
- نوب
- نودران
- نورسنج
- نوع پرست
- نوله
- نوک دار
- نوک ریز
- نپار
- نپی
- نپیر
- نکح
- نکف
- نیاب
- نیازیدن
- نیجریه
- نیزه دار
- نیزه ور
- نیزک
- نیشه
- نیشگون
- نیم بالان
- نیم تخت
- نیم کاسه
- نیمه خشک
- نینیا