فرهنگ فارسی - صفحه 1255
- رو بستن
- رو ترش کردن
- رو در هم کشیدن
- رو در واسی
- رو درماندن
- رو درکشیدن
- رو ذوی
- رو سنجان
- رو فرمودن
- رو فکندن
- رو پنهان کردن
- رو گشادن
- رو گشادگی
- رو گشایی
- رواج شکستن
- رواق مسیح
- روان اورد
- روان گفتار
- روانگان دبیر
- روانی دادن
- روایی دادن
- روبه رضا
- روث انداختن
- روح حسی
- روح خیالی
- روح ور
- روحانی تبریزی
- روحانی شیرازی
- روحی اصفهانی
- روحی تبریزی
- روحی رازی
- روحی همدانی
- رود اهو
- رود زرد ماشین
- رود فاریاب
- رودبار سفلی
- رودبار علیا
- رودبار کنار
- رودخانه کمال
- روده بر شدن
- روده دراز
- روده کردن
- روز امید و بیم
- روز اور
- روز بد ندیده
- روز بی فردا
- روز دیر شدن
- روز سان
- روز نا دیده
- روز ناموس و نام
- روز ننگ و نام
- روز وش
- روزنامه چی
- روزه باز کردن
- روزه خور
- روزگار شدن
- روزگار گذاشتن
- روزگار گرفتن
- روزگار یافتن
- روزی خوردن