فرهنگ فارسی - صفحه 1185
- اشک رستن
- اشک شور و گرم
- اشکار ساختن
- اشکال داشتن
- اشکانیان شمالی
- اشکفت دراز
- اصابت کردن
- اصال
- اصحاب اطراف
- اصحاب ثعلبه
- اصحاب حارث
- اصحاب خلف
- اصحاب روایات
- اصحاب سیر
- اصحاب شقاوت
- اصحاب صحاح سته
- اصحاب صفین
- اصحاب فرائض
- اصحاب فلسفه
- اصحاب فکر و وهم
- اصحاب لذت
- اصحاب نظام
- اصرار کننده
- اصرم بن حمید
- اصطلاح کردن
- اصطکاک کردن
- اصف الدوله
- اصل حساب نجوم
- اصل خان
- اصلا و فرعا
- اصلاح پذیرفتن
- اصلاح یافتن
- اصلی کش
- اصنام چین
- اصول دار
- اصول کلام
- اطاق سرا
- اطفال شاخ
- اطلاق بطن
- اطلاق داشتن
- اطلاق شدن
- اطلس بافی
- اطلس فروش
- اظهار کننده
- اعاده شدن
- اعتبار بردن
- اعتبار رفتن
- اعتبار شکستن
- اعتذار نامه
- اعتراض اصلی
- اعتصاب متصل
- اعتصام کردن
- اعتقاد نمودن
- اعتقاد پیدا کردن
- اعتماد افتادن
- اعتماد بستن
- اعتماد نامه
- اعتنا کردن
- اعجاب کردن
- اعجمی زبان
