فرهنگ فارسی - صفحه 111
- تاسوعا
- قرارگاه
- مقادیر
- ابوجهل
- بی باک
- اسکورت
- انقیاد
- برخاست
- بورژوا
- آماتور
- احتراز
- اراجیف
- ارتجاع
- لب گزک
- ساعت شناس
- لعل فروش
- خدای نامک
- محققانه
- دیباگر
- دوربل
- صدوقیه
- چمباتمه زدن
- شکم دادن
- ساعت نحس
- آمرزنده
- نزاقت
- وفا خواهی
- کودک مشرب
- الم رسیده
- عادل اول
- خمر محال
- چافو چاه
- رنج دیده
- شیرین نگاه
- کشک ساییدن
- مومنی
- اهاردار
- خوش خیم
- خربوتی
- بلند افتادن
- نقول
- چارتار
- جؤوز
- خاک ذلیلان
- برق انداز
- اسم معنی
- اسمان سا
- هفت بنیان
- فسوسا
- صمصام کندی
- ششدر بازی
- ژرف نگر
- لوله پاک کن
- پرزیان
- اکنده گوش
- راحت جان
- اژنهار
- سبق کردن
- موضوع کردن
- ذراع المقبوضه