مراوغت

لغت نامه دهخدا

مراوغت. [ م ُ وَ/ وِ غ َ ] ( از ع اِمص ) مخادعه. مراوغة. رجوع به مراوغة شود. || با هم زورآزمائی کردن. با هم درآویختن و کشتی گرفتن. مصارعة. رجوع به مراوغة شود: رای بر آن قرار گرفت که اوساط حشم و آحادجمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و به مجاولت و مراوغت درآمدند و از هر جانب می تاختند. ( مرزبان نامه، از فرهنگ فارسی معین ).
مراوغة. [ م ُوَ غ َ ] ( ع مص ) با کسانی دستان آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). فریب دادن کسی را در کاری. ( از منتهی الارب ). مخادعة. ( زوزنی ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || کشتی گرفتن با کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). با همدیگر کشتی گرفتن. ( از منتهی الارب ). مصارعه. ( زوزنی ) ( اقرب الموارد ). مراوغت. رجوع به مراوغت شود.

فرهنگ معین

(مُ وَ غَ ) [ ع. مراوغة ] (مص ل. ) ۱ - عیب جویی کردن. ۲ - کشتی گرفتن، زو ر آزمایی کردن. ۳ - یکدیگر را فریب دادن.

فرهنگ عمید

۱. کشتی گرفتن باهم.
۲. درصدد فریب و خدعه برآمدن.

ویکی واژه

مراوغة
عیب جویی کردن.
کشتی گرفتن، زو ر آزمایی کردن.
یکدیگر را فریب دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز