گسلیده

لغت نامه دهخدا

گسلیده. [ گ ُ س ِ/ س َ دَ / دِ ] ( ن مف ) گسسته. رجوع به گسلیدن شود.

فرهنگ عمید

۱. بریده.
۲. گسسته.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( اسم ) ۱ - جدا شده: پاره شده. ۲ - فیصل یافته.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس