ناخویشتن دار

لغت نامه دهخدا

ناخویشتن دار. [ خوی / خی ت َ ] ( نف مرکب ) که خود را نگاه ندارد. که کف نفس نمیتواند. که پرهیز و امساک ندارد. که خودداری نمیتواند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی‌پروا
بی‌پروا
تمسک
تمسک
نغمه
نغمه
تازه
تازه