مرقوع

لغت نامه دهخدا

مرقوع. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از رقع. رجوع به رقع شود.
- قمیص مرقوع؛ پیراهن وصله کرده: قال أزهر رأیت عمربن عبدالعزیز یخطب الناس و علیه قمیص مرقوع. ( تاریخ الخلفاء سیوطی ص 190 ).

فرهنگ فارسی

پیراهه وصله کرده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الکن یعنی چه؟
الکن یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز