در منطق، حصر قضایا به مفهوم تعیین و محدود کردن دامنهٔ موضوع یک قضیه است. این کار با استفاده از ابزاری به نام سور انجام میپذیرد که کمیت و مقدار حکم را مشخص میکند. قضایای حملی، بسته به اینکه موضوع آنها قابل اطلاق بر افراد متعدد باشد یا نباشد، به دو دستهٔ کلی تقسیم میشوند: قضایای مخصوصه یا شخصیه که موضوع آنها تنها بر یک فرد دلالت دارد و قضایای مهمله که در آنها کمیت موضوع ذکر نشده است.
اگر در یک قضیه، کمیت موضوع بهطور صریح بیان شود، آن قضیه محصوره یا مسور نامیده میشود. قضایای محصوره خود به دو نوع اصلی تقسیم میگردند: قضیهٔ کلیه و قضیهٔ جزویه. در قضیهٔ کلیه، حکم به همهٔ افراد موضوع تعلق میگیرد، مانند همهٔ مردم کاتباند (کلیه موجبه) یا هیچیک از مردم کاتب نیست (کلیه سالبه). در قضیهٔ جزویه، حکم تنها به بخشی از افراد موضوع مربوط میشود، مانند بعضی از مردمان کاتباند (جزویه موجبه) یا بعضی از مردمان کاتب نیستند (جزویه سالبه).
ابزارهایی که این کمیت را معین میکنند، سور نام دارند. برای مثال، در زبان عربی، سور کلی ایجاب کُلّ، سور کلی سلب لا شَیء یا لا واحِد، سور جزوی ایجاب بَعض و سور جزوی سلب لَیسَ بَعض است. گاهی نیز با تقدیم سور بر نفی، عباراتی مانند لَیسَ کُلّ بهکار میرود که بر سلب عموم دلالت دارد. اگرچه این عبارات از نظر منطقی هممعنا هستند، اما از نظر دلالت ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند.